Friday

تهران انار و........ ندارد

فیلم تهران را از زمان ناصر الدین شاه با اکنون مقایسه میکرد. در مورد حرفه تهرانیها تا شکل و شمایل و وضعیت زندگی‌شان میگفت و اینکه چقدر بیسواد بودند و اکثرا تریاکی بودند و عیاشی میکردند. بسیار جالب بود که میگفت در تهران در آن زمان ۸۰ مسجد، دو بیمارستان، دو مدرسه و البته بیش از ۲۰۰ طویله وجود داشته است! البته گفته میشود که عیاشی از زمان ترک‌ها در ایران رواج پیدا کرده است.

انتخاب آهنگ‌ها را بسیار دوست داشتم. در جایی از فیلم آهنگ معروف ایران ایران با صدای رضا رویگری پخش شد و ناگفته نماند که بند بند وجودم تکان خورد. همیشه این آهنگ حس عجیبی‌ به من میدهد ایران ایران که میگوید برای ایران دلم غنج میرود انگار ولی‌ به لفسل حال بعدی پیدا می‌کنم، نمیدانام بالاخره از این آهنگ خوشم میاید یا نه؟!

فیلم را خیلی‌ دوست داشتم

Sunday

نا رفیق

ببین تو که نخود هر آشی، چرا آشی که واسه ما پختی نخود نداشت؟! ها؟

Friday

نقاب

کتاب کیمیا خاتون را تازه تمام کردم. به نظرم کتاب روان نوشته شده بود و من موضوع را دوست داشتم. فقط جای شعر‌های ناب مولانا از دیوان شمس خالی‌ بود.به نظرم نویسنده کمی‌ بی‌ سلیقه گی کرده چرا که بهترین وصف حال می‌توانست شعر‌هایی‌ از دیوان شمس باشد.
جایی در انتهای کتاب کیمیا خاتون از اطرفیانش گله می‌کند که چرا انسان‌ها این چنینند تا وقتی‌ که تو را خوشبخت می‌بینند سعی‌ در این دارند که به طریقی آن را خدشه در کنند دائم میخهند به تو گوشزد کنند آنچه را که بابتش خوشحالی‌ بی‌ دوام است یا تو در اشتباهی‌ یا........ ولی‌ وقتی‌ میفهمند که بدبختی دیگر به کارت کاری ندارند، دیگر میتوانند آرام سر جایشان بنشینند و بیچارگی ات را تماشا کنند
به راستی‌ چند نفر هستند کسانی‌ که ازشادیت شاد شوند یا از ناراحتیت غمگین؟ در مقابل چند نفر هستند که از ناراحتیت خوشحال میشوند ؟