یادم میآید روزهای من در سال ۲۰۰۴-۲۰۰۶( ۱۳۸۳-۱۳۸۵ شمسی) چقدر سخت گذشت! باورم نمیشود یعنی چرا میشود باور میکنم که آن روزها را گذراندم با آن همه سختی. یعنی من بودم؟! نه حتما من الان من آن موقع نیست. این را مطمئنم. چقدر سخت بود مثل پوست انداختن. از پیله در آمدن تا پروانه شدن! نمیگویم الان پروانهام ولی این من کنونی بسیار بهتر از من قبلی است. بالغ شده از پیله بیرون آماده دنیا را بهتر میبیند....
یادم میاید که صبحا در همان سالهای سخت با بغض بیدار میشدم. دارم با خودم فکر میکنم میدانی چقدر باید حالت بد باشد که صبح که بیدار میشوی بغض داشته باشی بعد چند قطره گریه کنی بعد خودت را به زور بکشانی دنبال زندگیت؟!
بله میدانم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment