به قول بابا طاهر: عزیزان ما گرفتار دو دردیم
ایران ما امروز مثل کودکی است که دارد راه رفتن میاموزد. ما ایرانیها در زمینهٔ دموکراسی در مرحلهٔ کودکی هستیم. هنوز زود است انتظار داشته باشیم که راه برویم چه برسد به آنکه بدوییم!
دموکراسی یعنی اینکه من، تو و هر یک نفر از ما بتواند عقیدهٔ خودش را داشته باشد. هر کسی بتواند آزادانه عقیدهٔ خود را بیان کند. این را هر کدام ما باید تمرین کنیم عقیدهٔ یکدیگر را بشنویم و به آن احترام بگذاریم، باید قبول کنیم که همه یکسان فکر نمیکنند ولی با تمام تفاوتهای اعتقادی یک اشتراک وجود دارد که برای تک تک ما عزیز است و آن ایران است.
من رای ندادهام و طرفدار هیچ حزب و دستهای هم نیستم طرفدار یک ایران آزاد هستم. اگر در گردهمأیهای ایرانیان شرکت میکنم برای این است که به حساب نیامدن رای هموطنم برایم گران تمام میشود، کشته شدنش برایم درد آور است و به هر ایرانی با هر عقیدهای به اندازهٔ خودم حق میدهم که حضور داشته باشد.
هر چند برایمان سخت باشد ولی باید بپذیریم هموطن دیگر ما عقیدهای بر خلاف عقیدهٔ ما دارد. باید این را تمرین کنیم. اگر میخواهیم دموکراسی باشد باید خودمان از درونمان شروع کنیم باید دیکتاتورهای درونمان را بکشیم تا آزاد شویم.
Wednesday
Subscribe to:
Posts (Atom)