Friday

در خانه می‌‌مانم

بالاخره یک روز خانه می‌‌مانم برای خودم چای درست می‌کنم نه چای حاضری، چای دم شده در قوری سفید گل نارنجی که مادرم برایم خرید و دوستم برایم آورد.

!در خانه می‌‌مانم و چای مینوشم و تلویزیون برنامهٔ فارسی پخش می‌کند، هر چه باشد فرقی‌ نمیکند

در خانه میمانم و پرده‌ها را بالا میکشم تا آفتاب تمام خانه را بگیرد

در خانه میمانم و با خیال راحت آشپزی می‌کنم، پیاز داغ و سیر داغ درست می‌کنم، آش میپزم، خورش بادمجان و فسنجان میپزم

در خانه میمانم و با فنجان قهوه کنار پنجره مینشینم و کتاب میخوانم، ۱ ساعت، ۲ ساعت هرچقدر دلم خواست

در خانه میمامنم و فیلمی که مدتهاست گرفتم که ببینم ، می‌‌بینم

در خانه می‌‌مانم و بیصبرانه منتظر تلفن مادرم میشوم، تلفن میزند و برایش حرف میزنم و برایم حرف میزند

در خانه می‌‌مانم و طعم خانه ماندن را مزه مزه می‌کنم و نا خود آگاه به خانه فکر می‌کنم به اینکه وقتی‌ ترکش می‌کردم نمیدانستم که بازگشتی نیست لا اقل اگر هم باشد اینگونه نخواهد بود

در خانه می‌‌مانم و فکر می‌کنم

1 comment: